#به_قلم_خودم
#تولیدی
تمام دلم به سوی توست؛و ذره ذره ی وجودم ،
حقانیت ولایت تو را فریاد می زند.نفس به نفس شوق زندگی در دیاری را دارم که بر بام آسمانش پرچم حکومت تو بر افراشته است !مولای من …به عشق تو زیستن،چشم انتظار مقدمت بودن،به یاد حزن واندوه تو بودن ؛وبا طنین قلب بیقرارت پریشان شدن تنها ارزشی است که می توان به آن بالید!افتخاری است حقیقی…که موهوم ومجاز نیست
بلکه حقیقت حیات است وشرط ایمان !آرزویی است که خداوند آن رادر دل هر کسی قرار نمی دهد!مقامی است که شرط آن بندگی وتهجد!
مولای من…حیات دنیا ومافیها از برکات نفس کشیدن توست وجمال عالم وممکنات از نگاه دلبرانه ات است !
می دانم تو همانی که با نگاهش زمین سرسبز وآسمان پر از ابر باران زامی شود
تو همانی که بانگاهش حیات می بخشد وعشق…
تو همانی که می دانی تمام وجودم فقر است واحتیاج نه عمل صالحی دارم که مرا به تو مقرب می کند ونه اعتقاد محکمی که مرا از ملاحم وفتن آخر الزمان محفوظ…
تنها دارایی ام ذره ای از محبت شماست
که تمام زندگی ام را تحت الشعاع قرار داده است
من دوست دارم اختیارم وهرچه که دارم را به شما بدهم
چرا که فهمیده ام شیعه ی حقیقی تنها یک بار از اختیار خویش استفاده می کند
وآن هم سپردن عنان اختیار خویش به دست شماست…
مولا!
بر حالِ منِ ضعیف ترحم فرما
ومرا به قافله ی منتظرانت ملحق کن…
منتظرانی که دقیق هستند وسنجیده کار!
و می دانند در هرلحظه اعمالشان،افکارشان ،وحرکاتشان،از جنس چیست؟
وگام به گام توانشان
در مسیر تو می گذرد
هوشیار هستند ومی دانند افضل الاعمال
عملی است که آن ها را نزدیک می کند به وجود مقدس تو..!
می دانند حواسشان را باچه چیز پر می کنند…
من حسناته ؟”
آیا از نور طاعت وبندگی ؟
من سوداء مظلمه ؟”
یا تعفن وظلمت گناه؟
ساعت عمر به شتاب می گذرد
یاری ام فرما
تا توشه ی راهم را
از نور ولایتتان پر کنم
واگرنه
باخته ام !
فرم در حال بارگذاری ...